مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
هستیاش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثـل کـوهی ماند پای اعـتـقاد و بـاورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یـل اُمُّ الـبـنـین بـودند در دور و برش هـاجر و آسـیـه را دیـدم که میآموخـتـند با چه شوقی درس عفّت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بیشک آفتاب میشود مانند شمعی بیرمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آئینههاست عـصمت الله است این آئـینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حُجب و حیاست ارث برده این عقیله حُجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم میزند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش |